سید امیرحسین جون, عزیز دل مامان و باباسید امیرحسین جون, عزیز دل مامان و بابا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 20 روز سن داره

امیرحسین، گلی از بهشت

واکسن 18 ماهگی

دیروز صبح واکسن هجده ماهگی هم زده شد شکر خدا همین که واکسن اول تموم شد امیرحسین با بغض رو به من و باباش تکرار می کرد "بریم" بعد ِ واکسن دوم هم دقیقا همین طور ، تند و تند می گفت بریم خدارو شکر از تب و درد هم خبری نبود و بنظرم از واکسن های قبلی خیلی بهتر بود.   چکاب 18 ماهگی مطب دکتر محمد کاظمیان وزن:13 قد:84 دوررسر: 49.5
9 اسفند 1392

"میمی" و "عجی"

شاید سه هفته پیش بود، من و بابا و امیرحسین مشغول خوردن عصرانه بودیم خواستیم رسم ِ تشکر را از همین حالا جا بیاندازیم ...بابا در قبال رد و بدل هر لقمه بین خودش و امیرحسین بلند واضح و شمرده میگفت: "ممنون" از فردای آن روز  پسرک هم در ازای دادن و گرفتن هر چیزی می گوید: "میمی" (با سری که بعلامت تشکر کمی کج شده) * پسرک از خیلی وقت پیش شاید چند ماه قبل وقتی هنوز راه نیافتاده بود و عشق بالا رفتن پله داشت با تکرارهای "یا علی" از زبان آقاجون یاد گرفته بود که موقع بالارفتن از پله بگوید "عجی"(ج جای ل مثل داجی بجای دالی) اما حالا یا دقیقتر بگویم از ماه قبل "عجی" کاربردش خیلی زیاد شده برای آقا بغلش می کنم بگذارمش روی صندلی غذایش...عجی ...
27 بهمن 1392

از روزهایی که گذشت...

فکر می کنم دوره جدیدی از زندگی ما و پسرکوچولومون شروع شده:   نشونمون میده که متوجه حرفامون میشه تا اسم کنترل تلویزیون و گوشی میاد و می پرسیم کجاست، زود میره میارتشون * سعی میکنه حرفا و کارامونو عینا تکرار کنه(بابا در اینطور موارد به امیرحسین میگن طوطی) امشب تلاش ِ بابا رو بی نتیجه نگذاشت و و بعد از چندین بار تکرار کلمه "نی نی "(خطاب به دو تا از عروسکای گل پسر) پسرکوچولومون هم جند باری تکرار کرد "نَنی" * دو روزی هم هست که کف دست راستشو میذاره رو لبشو و با صدای بلند "بوس" می کنه   * وقتی کسی تلفن میکنه حتما باید گوشیو در اختیارش بذاریم اونوقته که کل خونرو چندین بار بالا و پایین میکنه و همینطور پشت هم حرف (سخنران...
27 بهمن 1392

با کمی شرح

اولین اسباب بازی هایی (ماشین هایی)  که با دستان کوچک امیرحسین در پانزده ماهگی شکسته و تخریب شدن و به خاطره ها پیوستن.       اولین کفش ها و دمپایی امیرحسین (حوالی یکسالگی)                                 نه خدای ناکرده زلزمه آمده، نه اسباب کشی است و نه خانه تکانی این عکس نتیجه ی کمی فقط کمی میدان دادن به پسرک است:   ...
24 دی 1392

هفده ماهگی

بلــــــــــــه پسرمون نوزدهم دی هفده ماهه شد دوستان دعوتتون می کنم تشریف بیارید ادامه مطلب: اینروزها امیرحسین موقع بلند شدن و بالا و پایین رفتن از پله ها می گوید: "عیی" (البته اگر ما قبلش بگوییم: بگو "یا علی") و اگر یادآوری در کار نباشد می گوید "عجی" سومین رکن نماز را هم بلدشده اولیش تکبیر دومیش سجده(البته بصورت نشسته) سومیش رکوع که تازگیها انجام می دهد تبلیغ "لوسی" را خیلی دوست میدارد پسرکمان، تا حدی که اگر دراز کشیده باشد و شیشه اش در دستش، رهایش می کند و بلند می شود و یک سری حرکات ِ "ناموزون" از خود بروز می دهد   پسری و کره هوش:     به میونبری که در چیدمان پازل زدن توجه بفرمایید خاله ها...
20 دی 1392

پیرایش پنجم

علیرغم میل بابا، پنجمین پیرایش یجایی نزدیک خونمون تو پایتخت صورت گرفت و نتیجه ی این پیرایش که در عرض ده دقیقه (بخاطر گریه های آقا)توسط یه پیرایشگر فرز و تند وتیز انجام شد: ...
7 دی 1392

بچـه ی بزرگِ مـــــایی

اینروزها، امیرحسین بعد از اتمام غذایش با گفتن "دَ "(بمعنی بده)  قاشق را از من می گیرد و خیلی جدی بلند میشود و می رود سمت آشپزخانه و ظرفِ غذا و قاشقش را به داخل سینک می اندازد، بعد خوردن آب لیوانش را همینطور، گاهی لگوهایش را و چند باری هم شده گوشی بیچاره مرا. در همه این موارد وقتی من و بابا را می بیند که با تعجب نگاهش می کنیم و قربانش می شویم با اعتماد به نفس فراوان لبخند پیروزمندانه ای سر می دهد بابا میگوید(با لحنی بچه گانه):امیرحسین، بچه ی بزرگِ ماست                          هر وقت تشنه است می آید آشپزخانه و ا...
2 دی 1392

سخنرانی

این پسرک ما برای خودش دنیایی دارد.. حرف می زند تند و تند و همینطور پشت هم کلماتی را ادا می کند، همه شان نامفهوم البته از نظر ما قسمت جالبش اینجاست که با دستانش بخصوص دست چپش حرف می زند و چنان با مزه تکانش می دهد موقع ادای کلمات، گاهی سرش را هم همراه دستش بالا و پایین می برد از وقتی راه افتاده این پسر، "نشستن" را فراموش کرده انگار اصلا و ابدا نمی نشیند، ایستاده بازی می کند ایستاده کارتون می بیند حتی گاهی ایستاده  غذا می خورد وقتی افتاب غروب می کند من و بابا به منظور رفع خستگی پسرک از راه رفتن ها و ایستادن های مداوم در طول روز، چراغ ها را خاموش می کنیم و دراز می کشیم ترفند خوبی است اما موقتی برای دراز کشیدن و نشتن امیرحسین در ...
15 آذر 1392