سید امیرحسین جون, عزیز دل مامان و باباسید امیرحسین جون, عزیز دل مامان و بابا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 18 روز سن داره

امیرحسین، گلی از بهشت

بدخواب شدن پسری

  جیگر مامان الان سه روزه که خوب نمیخوابی خیلی خواب داری اینو از چشای قشنگت براحتی میشه فهمید منتها وقتی رو پام خوابت میکنم زمانیکه میذارمت رو تخت زود دمر میشی و همین باعث بیدار شدنت میشه و بعدشم شروع میکنی به خندیدن انگار دلت میخواد بازی کن دیشب ساعت 1 پاشدم پوشکتو عوض کنم که بیدار شدیو بد خواب کلی تلاش کردم تا دوباره خوابوندمت اما اینبار گذاشتمت تو ننوت چوی اونجا دیگه قدرت مانور نداری امروز بابا موند خونه تا یه سری کارای عقب مونده ی ساختمونو انجام بده،الانم دوتاتون خوابید و منم از فرصت استفاده کردم و دارم مینویسم ساعت 4 بیدارتون میکنم تا کاراتو بکنم که ساعت 5 وقت دکتر داری برا چکاب   راستی امروز بهت ح...
12 دی 1391

اولین غذا

پسری گلم وای که دلم برات کبابه! همین که سفره رو پهن میکنیم شروع میکنی به دست و پا زدن انگاری میدونی قراره غذا بخوریم لقمه رو از دستمون تا برسه به دهانمون تعقیب میکنی منکه دلم نمیاد پیشت چیزی بخورم خدا نکنه موقع خوردن غذا بذارمت تو روروک،انقدر دست و پا میزنی که نگو به لیوان چایی بخاطر رنگش خیلی علاقه داری به نان هم همینطور یه چند باری تیکه نون دادم دستت بردی طرف دهانتو خیسش کردی دیروز یعنی 4ماه و 21 روزگی طی دو وعده جمعا سه قاشق فرنی رقیق خوردی الهی که بهت بسازه ... ...
10 دی 1391

روروک

امیرحسین جان الان تقریبا یک ماهی میشه که سوار روروک میشی اوایل شاید تا دو هفته اول روزی 10 دقیقه یک ربع،اما حالا روزی سه چهار بار هر دفعه 10 دقیقه یکی از موارد اسستهاده روروک وقتیه که بنده میخوام نماز بخونم و شما بیدار تشریف دارین     ...
9 دی 1391

پنج ماهگی

عزیزدلم بابا آبگرمکن برد تعمیرش کرد و شیرآلات حموم رو هم تعویض کردیم حالا دیگه حموم داغه داغه تو این ماه و الان که 4 ماه و 21 روزته سه بار من و بابا محمد بردیمت حموم نمیدونی چه لذتی داره وقتی من میشورمت اصلا گریه نمیکنی الان که دارم این مطلبو مینویسم شما حدودا 1/5 ساعته که بعد کلی بیداری بزور خوابیدی و هر لحظه ممکنه بیدار بشی فرشته من خوابت خیلی سبکه مثل بابا محمدت،با هرصدایی بیدار میشی عادت کردی رو پام بخوابی در حالیکه پستونک تو دهانته  و یه پارچه نازک هم روی صورت قشنگت برای مهار کنجکاویت. بعد اینکه یه خورده چرتت گررفت میذارمت توی ننوت    امشب بعد اینکه بابا از سر کار برگشت حمومت کردیم عکس ...
25 آذر 1391
1