سه مِهر از زندگی
و اینک که مشغول نگاشتن این سطور هستم چند روزی بیشتر تا پایان سومین مهر از کودکی جگرگوشه مان نمانده، نمیدانم فصل خزان جادویش چیست که در اعماق ذهن و روحمان ریشه دوانده و اینطور ما را عاشق خویش کرده با مهرش جوانه های امید در دلت روشن می شود و شعله ی آموختن نیز همزمان زبانه می کشد، در نیمه اش که شروع برگ ریزان و تجلی قدرت خداست "لتسکنوا"یش عاشقانه برایت به اراده اش رقم خورده و پایانش را چه زیبا برایت تصویر کرده با یادآوری تولد عزیزت.."پدرت" هر چند که تقریبا مطمئن باشی نه سال تولدش و نه روز تولدش آن است که در شناسنامه اش درج شده. &n...