سید امیرحسین جون, عزیز دل مامان و باباسید امیرحسین جون, عزیز دل مامان و بابا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 18 روز سن داره

امیرحسین، گلی از بهشت

عیـــــدانه *

1394/1/9 23:06
1,152 بازدید
اشتراک گذاری

من در آشپزخانه در تدارک تهیه ی  نهار هستم که می بینم امیرحسین متفکرانه به بالا نگاه می کند و موفق به کشف دو عدد شمع که مادرجون جهت دکور در ده سانتی متری سقف سالن قرار داده،  می شود

امیرحسین(با لبخند): مامان... شمع روشن کن

مامان:مامانی دستم نمیرسه به شمع ها صبر کن بابا بیاد شمعا رو بیاره پایین تا روشنش کنیم

چند لحظه مکث

امیرحسین(خیلی جدی): شما چرا بزرگ نشدی؟

چند ثانیه طول می کشد تا متوجه منظورش شوم

مامان:مامانی، من، آب پرتقال و موز و سیب نخوردم بزرگ نشدم ...

در حالی که داشتم به زعم خودم از فرصتِ بدست آمده استفاده می کردم...

امیرحسین: بابا دیشب آب پرتقال خورد؟

مامان:بغلبله پسرم

پسندها (2)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

مامان امیر عطا
10 فروردین 94 19:05