سید امیرحسین جون, عزیز دل مامان و باباسید امیرحسین جون, عزیز دل مامان و بابا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 18 روز سن داره

امیرحسین، گلی از بهشت

تیرماه ۹۷

1397/4/23 7:54
541 بازدید
اشتراک گذاری

از اول این ماه اضطراب زیادی برای امتحان وسط ماه داشتم تا اینکه...هفته ی پیش خلااااص شدم و فکر می کنم نتیجه بد نبود

امسال شاید اصلا وقت نشد با هم(مادر و پسری) به پارک بریم

هرصبح تصمیم میگیرم این کار رو بکنم اما عصر خستگی مجال گردش نمیده

پنجشنبه بیست و یکم همین ماه اسباب کشی عزیز و پدرجون بود و فرصتی برای بازی تو و مهرسا...

الان نشستم سر میز کارم و به صورت خندونت وقت رفتن به مهد فکر می کنم اونم تو ساعت پنج و ربع صبح...

بله دردناکه ولی واقعیه

ساعت های کار در تهران رو یکساعت کشیدن جلو یعنی از شش صبح تا یک ظهر..

پس فردا بیست و پنجم باید سه تایی بریم مصاحبه ی مدرسه برای ثبت نامت...

ومن از اعماق وجودم خوشحالم وذوق دیدنت رو در لباس مدرسه دارم.

 

پسندها (5)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (3)

زهرازهرا
15 مرداد 97 11:12
به به بالاخره بعد مدتها یه پست گذاشتی مامان امیرحسین.گل پسرت خوبه؟خودت خوبی؟
مامان امیرحسین
پاسخ
سلام زهراجان،بله برگشتم اما از دوستان قدیمی خبری نیست
زهرازهرا
15 مرداد 97 11:17
به سلامتی دکترا گرفتی؟ مبارک باشه.
اون موقع ها سر کار هم نمیرفتی.نه؟
احساس میکنم بعد مدتها از غار برگشتم نی نی وبلاگ
مامان امیرحسین
پاسخ
نه هنوز ،فعلا نصف راهو رفتم
چهار سالی هست مشغول کار شدم
منم همینطور زهرا جان بچه های گلت رو ببوسمحبت
فاطمه مامان فاطمه مامان
15 مرداد 97 13:28