بال شاه
امروز زنگ زدی بهم میگی مامان زنگ زدم یه خبری بهت بدم
گفتم بگو عزیزم
گفتی:بابا بهم یاد داده بعد از پ.ی.پ.ی خودمو چطور بشورم
حالا فقط مونده بتونم در خونه را با کلید باز کنم تا کاملا آماده بشم برای مدرسه رفتن
من:
بعد گفتی آهان یه چیز دیگه هم بگم
امروز مهرآفرین یه سی دی آورده بود مهد اسمش بال شاه بود
میگم «پادشاه» عزیزم
میگی نه بال شاه
خلاصه از من اصرار و از تو انکار
بعدم قول گرفتی ازم که وقت برگشتن به خونه برات بخرمش
منم در کمال ناامیدی اومدم سوپرمارکت شهرک و بعد از دیدن و پرسیدن فهمیدم که اسمش «بالشها» هست و نه بال شاه...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی