سید امیرحسین جون, عزیز دل مامان و باباسید امیرحسین جون, عزیز دل مامان و بابا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 23 روز سن داره

امیرحسین، گلی از بهشت

مکبـــر

1393/11/15 15:04
258 بازدید
اشتراک گذاری

می رویم مسجد

طاها ی 5 ساله و مادرش هم بعد از ما می آیند

امیرحسین و طاها مشغول بازی می شوند، بین دو نماز میروند آنطرف پرده و در فضای خلوت مردانه و وسیعش مشغول دویدن می شوند

امیر و طاها را صدا می کنم و می گویم که الان نماز دوم شروع می شود و سر وصدا نکنند و آرام باشند،

می آیم سر صف کنار مامان طاها

امام جماعت نماز دوم را شروع می کند

در همین لحظه صدایی از بلندگوی مسجد به گوش می رسد:

"ی توپ قلقلی دارم و همینطور پشت هم کلمات مفهوم و نامفهوم....

می روم سمت پرده میبینم بله امیرحسین بلندگو را گرفته و بدجور رفته در حــــس

آقایی که تازه به مسجد وارد شده و مشغول صحبت کردن با گوشی بودند با اشاره ی من میروند سمت امیرحسین که در چند متری امام جماعت بلندگو بدست نقش مکبر را ایفا می کند

به یک متری اش نرسیده امیرحسین بلندگو را می اندازد و خندان و شادان به سمتم می آید...

 

 

 

پسندها (6)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (5)

الهه مامان سلما
15 بهمن 93 15:12
ای شیطوووون بلا..انشالا بزودی مکبر هم.میشی..
مامان امیرحسین
پاسخ
وان شالله و اینطوری مامانش رو هم به یکی از آرزوهاش میرسونه
mahtab
15 بهمن 93 15:33
وااااي چه بامزه بوده اون صحنه گرچه.ميدونم شما کم حرص نخوردي اما خب نشون ميده استعداد داره در مکبر شدن
مامان امیرحسین
پاسخ
من اولش باور نمیکردم آخه نماز شروع شده بود و فکر نمیکردم دستش به بلندگو برسه و وقتی سرم و برگردوندم دیدم چند تا از خانما دارن نگام می کنن یه خورده سرخ شدم و رفتم پشت پرده دیدم بعــــــــــله بله ان شاله که همینطور باشه
الهام مامان علیرضا
16 بهمن 93 22:17
عزیزم م م فدای پسر مکبرمون اصلا مهم نیست زهرا جان بچه ست دیگه ! اگه کسی هم تو مسجد هست که درک نمی کنه بچه بودن امیرجان و مشکل از اونه نه از شما و امیرجونم
مامان امیرحسین
پاسخ
خدانکنه خاله مهربون اتفاقا کلی خودم ذوق کردم و برای باباجون امیرحسین هم که تعریف کردم ایشون هم کلی ذوق کرد، حالا چرا؟خودمون هم نمیدونیم
زهرا - گل بهشتی من
21 بهمن 93 9:52
ای جانم. چه صحنه ای بوده اون لحظه. بذار بچه تو مسجد بهش خوش بگذره.
مامان امیرحسین
پاسخ
ما که از گل نازکتر نمیگیم به آقاکوچولو اما بزار این 7 سال اول تموم شه نوبت ما هم میرسه
مادر بزرگ
7 اسفند 93 19:17
,•’``’•,•’``’•, .’•,`’•,*,•’`,•’ ....`’•,,•’`’ -----------♥ ---------♥ --------♥ ------♥ ----♥ --♥ -♥ *•.¸¸.•*´`*•.¸¸.•*´`*•.¸¸.•*´`*•.¸¸.•**´`*•.¸¸.*´`*•.¸¸ █۞♥█♥۞♥█♥۞♥█♥۞♥█♥۞♥█♥۞♥█♥۞♥█♥۞♥█♥۞♥█♥۞♥█♥۞♥ سلام دوست عزیز . امیدوارم صحت و سلامت باشی آپ قشنگت را خواندم زیبــاو دلنشین بود .براستی باید بگویم شما هم وب خیلی زیبای داری برایت تبریک مگویم █۞♥█♥۞♥█♥۞♥█♥۞♥█♥۞♥█♥۞♥█♥۞♥█♥۞♥█♥۞♥█♥۞♥█♥۞♥ *•.¸¸.•*´`*•.¸¸.•*´`*•.¸¸.•*´`*•.¸¸.•**´`*•.¸¸.*´`*•.¸¸ -♥ --♥ ----♥ ------♥ --------♥ ---------♥ -----------♥ •’``’•,•’``’•, .’•,`’•,*,•’`,•’ ....`’•,,•’