مـــــن 30 ماهه شدم
یک شنبه 19 بهمن آقاکوچولو و روزهای مادرانه و پدرانه ی ما 30 ماهه میشه
این روزهای زیبای بی برف و بارونِ زمستونی مون به شعر و قصه و نقاشی و کاردستی و بازی و گاهی گشت و گذارهای شبونه میگذره
هر دفعه از دو ماه پیش که خواستم پست بزارم این مطلب فراموشم شد ولی همینجا میگم که چهار تا از مرواریدهای آقاکوچولو با همدیگه تو بیست و هشت ماهگی رخ نمایان کردن و دندون های شیریش کامل شد.
ادامه ی مطلب عکس هایی از فعالیت های دوماه اخیر آقاکوچولو هست:
نقاشی کشیدن به سبک "آقا کوچولو"
یادمه هوا خیلی سرد بود اما دلم میخواست از گشت و گذار ِ پاییزیمون عکس داشته باشم
چند روز قبل رفته بودم کتابفروشی و چند تا کتاب خیلی خوب و مناسب سن آقاکوچولو هم پیدا کردم اما صد حیف... میدونم که عاقبتشون میشه مثل این کتاب:
جالب اینجاست که پسر ما بین 12 تا 18ماهگی هیچوقت کتابهاشو پاره نمیکرد اما بعد اون چرا و بعد دوسالگی تقریبا دیگه کتاب تازه ای نگرفتیم
موقع خواب امیرحسین هر کدوم از اسباب بازی ها یا عروسک هایی که دم دستش باشند و میبره رو تختش:
مراحل انجام کاردستی زمانی که امیرحسین از خواب بعد از ظهرش بیدار شده و حسابی سرحال شده برا بروز خلاقیت:
اینم کاردستی که زحمت نصب لب و بینیش به عهده ی امیرحسین بود
این لبخند زیبا هدیه ی من و امیرحسین به شما