در جستجوی جواب
چند وقتی بود که شنیده بودم یکشنبه ها کلاس آموزش مهارت های زندگی با حضور یک خانم مشاور در پایگاه برگزار می شود اما هر دفعه فرصت نمیشد تا اینکه یکبار بالاخره من و امیرحسین توفیق حضور یافتیم و از قضا موضوع صحبت هم مهارت تربیت و شیوه ی رفتار با فرزندان بود.
کلاس تا حدودی مفید بود، این تا حدودی را برای این می گویم که چون بیشتر خانم ها مادر دوفرزند بودند و بچه هایشان هم اغلب در سن مدرسه بودند و گاهی چند سوال نامرتبط با بحث پشت سر هم مطرح میشد...
خلاصه نتیجه اش این بود که هرچند صحبت های خانم مشاور کاملابجا و متین اما برای من حاصلی نداشت...دوهفته بعد یکی از دوستان که در دوجلسه ی بعدی شرکت کرده بود به منزلمان آمد و چکیده ی صحبت خانم مشاور را که اتفاقا دغدغه ی روزهای بعد دوسالگی امیرحسین بود را برایم بازگو کرد که البته همه اش را تئوری میدانستم اما نیاز به تایید داشتم که آن هم حاصل شد
امروز صبح از یک خانم مشاور که در شبکه جام جم در مورد تربیت فرزند صحبت می کرد چیز جدیدی یاد گرفتم که اتفاقا خیلی مواقع به آن فکر می کردم و شیوه ی درست رفتار در آن مورد خاص را نمیدانستم.
مواردی از این دست بسیار است که پیش می آید و من نحوه ی برخورد صحیح را نمیدانم، مثل وقتی که پسرک بسیار بهانه ی بیرون رفتن می گیرد و دلش میخواهد در هوای سرد و شب برود پارک و بازی کند
یا وقتی مشغول رتق و فتق امور منزلم و پسرک مشغول خرابکاری...
یا وقتی میبینم کارش با همبازی اش که به او احترام نگذاشته و اسباب بازی اش را برداشته به خشونت می رسد ...
یا وقتی ساعت خوابش رسیده و خستگی از چشمهای زیبا و معصومش هویداست اما خیال خواب ندارد...
یا وقتی...
از این دست موارد در طول روز بسیارند
کتاب های تربیت فرزند خوانده ام ، تجربیات دوستان را نیز
اما هنوز در جستجوی جواب هستم .
پ.ن1:گاهی دلم میخواهد یکی مثل همین خانم مشاوری که یکشنبه ها می آید و مشاوره می دهد همیشه در دسترسم می بود تا هر سوالی را هر وقت به جوابش نیاز داشتم از او بپرسم
پ.ن2:مورد اولی که در پست بالا مطرح شد مربوط به نحوه ی غذا دادن به بچه های بالای دوسال بود، به این صورت که بعد از دوسال هرگز به اجبار و زور و گول زدن و ... به بچه ها غذا نخورانیم و غذایش را در ظرفی بگذاریم وسر سفره به فرزندمان بگوییم: نور چشمم این غذای شماست اگر دوست داشتی بخور. و اینکه گفتند بچه هایی که در کودکی به اجبار غذا خورده اند وقتی بزرگ می شوند برای غذاخوردن هیچ ارزشی قائل نمی شوند و برایش وقت نمی گذارند
مورد دوم اینکه وقتی فرزندتان در رویارویی با بزرگترها سلام نمی کند، حرفی نمی زند، سکوت می کند و چیزی نمی گوید بابت سکوتش عذرخواهی نکنید یا نگویید فرزندتان خجالت کشیده است چون این امر باعث از بین رفتن اعتماد بنفس درونی(نه بیرونی) بچه ها میشود.