سید امیرحسین جون, عزیز دل مامان و باباسید امیرحسین جون, عزیز دل مامان و بابا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 25 روز سن داره

امیرحسین، گلی از بهشت

در گذرِ روزها

1393/9/18 14:31
230 بازدید
اشتراک گذاری

کمتر از 34 ساعت مانده تا ماهگرد 28 دلبندمان.

این روزها بیشتر از هرچیز نقشی که پسرک در تربیتمان ایفا می کند پررنگ است و جلوه گری می کند.

وقتی که طوطی وار هرچه که بین ما بزرگتر ها اتفاق می افتد و واکنش ها و گفتگوهای رد و بدل شده را عینا تکرار کرده و برای دیگران نقل می کند...خودش بهترین تربیت است برایمان...که هر حرفی را نزنیم

وقتی در یکی از وبلاگ ها که نویسنده اش را دوست دارم و بنظر منصف و منطقی می آید خواندم که بعد از گذشت سال ها هنوز جمله ی "بچه ها صحبت نکنید" ِ مادرش را در قبال حرف زدن خود و خواهرش زمانی که مادرشان سخت مشغول کاری بوده و این حرف زدنشان موجب عدم تمرکزش، فراموش نکرده و در ناخودآگاهش به ثبت رسیده، بیشتر از هر زمانی خود را نیازمند تربیت می بینم.

یکی از دغدغه هایم اینروزها این است که وقتی جایی می رویم و امیرحسین به رسم همیشه شروع به صحبت و شعرخوانی و بیان و شرح ما وقع ِ آن روز و روزهای گذشته می کند مثلِ "تمشب مهمون داریم-تمشب مهمون بیاد-خانم اینجا نشست- آقا ..نی نی اونجا نشست" و امثالهم، دلهره ای از بابت کلماتی که از زبان پسرک خارج می شود و برداشت ِ احتمالی شنونده نداشته باشم

این دغدغه شاید از اینجا در من شکل گرفت که در چند برنامه ی تلویزیونی که مهمانانش خانواده ای بودند به همراه فرزندان ِ کودک و خردسال و نوجوانشان، پدر و مادر یا مدام در حال ایما و اشاره به بچه ها بودند یا پس از خارج شدن حرفی از دهان بچه ها، درصدد  توجیهش بودند.

کاش تربیت شویم و درست تربیت کنیم.

 

پسندها (3)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (8)

الهه مامان سلما
18 آذر 93 14:43
سلام زهراجون.. دقیقا دلهره ی این روزای منم هست..دخترک اساسا رفته تو کار ثبت و ضبط..کاش تربیت شویم!!
مامان امیرحسین
پاسخ
سلام الهه جون کـــــــــــــــــاش... پیش نیازهاش فکرکنم آگاهی و تلاش و همت و جدیت باشه ... نظرتون؟
مامان ریحانه
18 آذر 93 15:50
و قدیمیها چه راست گفته اند که بچه ها مثل ضبط صوت می مونند یعنی کافیه حرفی از دهنمون در بیاد و سریع همون حرف را تحویلت می دن یعنی یه جورایی مانند آینه عمل می کنند پس خوبه یه چیزی بیشتر از خیلی جلو بچه هامون حواسمون به حرف زدنمون باشه
مامان امیرحسین
پاسخ
بله واقعا همینطوره باید قبل هر حرف و کاری فکر کنیم
مامان راحله
18 آذر 93 15:53
واقعا ... خیلی باید مواظب گفتار و رفتارمون باشیم .. منم همیشه میبینم که بهار حواسش به همه چی هست .. مخصوصا رفتارهای بین من و باباش
مامان امیرحسین
پاسخ
ای جون به بهارجون بله بچه ها همیشه حواستون جمعه
mahtab
18 آذر 93 16:06
سلام پيشاپيش مبارک است 28ماهه شدن گل پسري حرف دلمو زدي تو اين پست بدجوري خوب دارن تربيتمون ميکنن بدجور نگران حرفايي هستم که ميزنه...که برداشت بد نشه...يا کاري نکرده باشيم که انتقالش شرمندم کنه....
مامان امیرحسین
پاسخ
سلام و سپاس حرف دل مامانای دو سال به بالا بود این پست
زهرا (گل بهشتي من)
19 آذر 93 8:51
چه نگاه جالبی...نقش کودک در تربیت بزرگسالان...ممنونم.
مامان امیرحسین
پاسخ
ممنون که البته نقششون در تربیت پدر و مادر پررنگتره
الهام مامان علیرضا
20 آذر 93 14:28
سلام زهرا جون 28 ماهگی امیرحسین جون مبارک همۀ حرف هات قبول یک نکتۀ دیگه این که همیشه و در همه حال بچه ها رو به عنوان یک کودک با تمامِ دغدغه های کودکی اش بپذیریم. من بارها دیدم بچه ای تو جمع حرفی می زنه که اصلا مشکلی نداره و مامانش حرفش و توجیه و رفع و رجوع می کنه و کلا اعتماد به نفس بچه رو با خاک یکسان می کنه! به نظر من اون بچه فقط یه بچه ست و اصلا مشکلی نیست که این حرف و میزنه و تازه حرف بدی هم نزده. اگه ما به عنوان بزرگترهای جامعه بچه های خودمون و مخصوصا بچه های دیگران رو تو همون سنی که هستند بپذیریم خیلی از مشکلات حل میشه و این مسأله برای کسی که هنوز تجربۀ مادرشدن و نداره و یا بچه اش هنوز به سن و سال بچه ما نرسیده سخته. همین طور در مورد کساانی که بچه ها رو با همدیگه مقایسه می کنند و انتظار دارند همه مثل هم رفتار کنند و یا بچه های نسل های مختلف و به هم مقایسه می کنن، بازم سخته! امیدوارم روزی برسه که از این نظر هم جامعه مون تربیت بشه.
مامان امیرحسین
پاسخ
سلام الهام جون ممنونم احساس می کنم منظورمو درست نرسوندم صحبتم در مورد پذیرش کودک و حرف ها و حرکاتش نبود خانمی خواستم بگم من ِ مادر یا پدر باید انقدر از درستی گفته ها و عملی که در خونه و در حضور فرزندم انجام میدم مطمئن و راضی باشم که وقتی فرزندم داره با یکی صحبت می کنه دغدغه اینو نداشته باشم که چی میگه و چی تعریف میگه و حالا دیگران چه برداشتی خواهند کرد. مثلا چند وقت قبل که رفته بودیم مسجد و امیر به رسم همیشه مشغول صحبت و جا کردن خودش تو دل خانوما شده بود یه لحظه مکث کردم که حالا چیو میخواد تعریف کنه بعد چند ثانیه بخودم اومدم و گفتم این بچه تو خونه خدای ناکرده حرف بدی نه از ما و نه از تلویزیون که استفادش محدوده و نه از جای دیگه نشنیده پس جای نگرانی نیست.
زهرا (گل بهشتي من)
24 آذر 93 11:22
مامان امیرحسین جان تازگی ها رمزدار می نویسی ما دست خالی برمیگردیم!!!
مامان امیرعطا
20 بهمن 93 8:36
آره واقعا..این نکته فکر کنم دغدغه همه مامان هاست ولی شما خیلی عالی به رشته تحریر درآوردینش.. ممنون. من متاسفانه خیلی نمی تونم خودمو تو عصبانیت کنترل کنم و متاسفانه ین باعث شده پسری چند تا کلمه ا ی یاد بگیره که.. من با اجازه لینکتون می کنم....خوشحال میشم با هم در ارتباط باشیم. راستی لطف میکنین بگینن از کدوم شهرین تا جلوی اسم امیرحسین جون بنویسم.
مامان امیرحسین
پاسخ
من خوشحال میشم از دوستی با شما بخصوص اینکه بچه هامون توی یک رنج سنی هستن