سیزده ماهگی گل پسرم(1)
سلام و صد سلام به پسر مثل ماهم
به چشم برهم زدنی سیزده ماه گذشت، سیزده ماه پر از اتفاقات جورواجور و تجربه های ناب و شیرین.
پسرک همیشه و در همه حال خندون خونه ما
اینجا پسرک تازه از حموم اومده بهمین دلیل لباس پاییزیشو پوشیده
خوابهای آقا امیر حسین در سیزده ماهگی
تنها عروسکی که دوسش داشتی البته فقط ی مدت کوتاه
پسرک وقتی الکی لـــــج میکنه این شکلی میشه
و وقتی خواستش برآورده نشه قضیه شوخی شوخی،جــــدی میشه
آخ خ خ از دستت،آخرشم تیوی در یک عملیات 3 ساعته منتقل شد به آسمونا(رو دیوار)
کافیه به آقا امیر بگیم کاریو نکن یا نگاهمون کمی فقط کمی بوی نهی،جیزه،اووووف،بــــده
همین میشه شرط لازم و کافی برا انجام دقیقا همون کار
اینم ستایش خانم که خیلی دوست داره و بهت لقب "امیرحسین تپــــــلو" داده
گل پسر در دامن طبیعت با مورچه هاش سرگرمه انقد که سرشو بزور بالا میگیره
اشتباه نشه "پسرمون اصلا و ابدا خجالتی نیست"
امیرحسین و محمدرضا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت 1:امیرحسین در شش ماه و دوروزگی،هشت ماه و دوروزگی،ده ماه و هفده روزگی و بالاخره
یکسال و نوزده روزگی به سلمونی رفته و موهاش اصلاح شده اصلاح آخر در نیمی از عکسا مشخصه
پی نوشت 2:واکسن یکسالگی با دوهفته تاخیر زده شد
پی نوشت 3:چکاب یکسالگی امیرحسین گل پسر
قد:77سانتی متر
وزن:ده و نیم کیلو
دورسر:47 سانتی متر