سید امیرحسین جون, عزیز دل مامان و باباسید امیرحسین جون, عزیز دل مامان و بابا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 24 روز سن داره

امیرحسین، گلی از بهشت

آتلیه 21 ماهگی

19 اردیبهشت یعنی راس بیست و یک ماهگی امیرحسین برای بار چهارم رفتیم آتلیه اینبار هم آتلیه لنزو و خانم غلامی آخر هفته ی پیش هم که رفتیم شهرستان عکسامونو انتخاب کردیم و بعد هم تحویل گرفتیم فقط نمیدونم چرا اینبار فراموشم شد فایل عکسارو بگیرم خودمم متعجبم از رو عکسا عکس گرفتم بفرمایید ادامه مطلب:         شش تا عکس پرسنلی 3*4 هم از روی تصویر صورت چپی این عکس چاپ کردیم       عکسای عسل ِ خونمون رو دیوار پذیرایی   ...
26 خرداد 1393

پسر کو ندارد ...

بله هر چند معتقد به استقلال شخصیت هر انسانی هستم اما با دیدن این صحنه ها معترفم به: پسر کو ندارد نشان از پدر...تو بیگانه خوانش نخوانش پسر ادامه مطلب: یکی از چرخ های ماشینی که امیرکیان برادر زاده ی عزیزتر از جانم برای پسرکمان سوغات آورده بود از مشهد از جایش در آمده و امیرحسین هم که چند وقتی است علاقه اش به "نونو" هایش رشد چشم گیر داشته در صدد برآمد تا خودش دست بکار شده و دست به تعمیر بزند(همانند پدر که کارهای فنی اش حرف ندارد)               ...
16 خرداد 1393

مراحل رشد

سه هفته ای میشه که ریحان ها در گلدان کاشته شده اند زیبایی و رشدشان را مرهون رسیدگی های یک پسرک دوست داشتنی هستند که هر روز صبح بعد از بیدار شدن اولین کاری که می کند این است که دست مادرش را بگیرد و ببرد و بنشاندش بزور کنار گلدان و هی ذوق کند و با اشاره به ریحان ها بگوید: "سبزی" امیرحسین در حال آبیاری ریحان ها   ...
16 خرداد 1393

یک عصرانه ی دلچسب

تهیه ی این عصرانه تقریبا میشود گفت کاری ندارد و همه از پسش برمیایند فقط نیازمند "صبر و حوصله" است انگیزه ام از چند باری درست کردنش طی هفته، استقبالی بود که  پسرکوچولویمان از خوردنش کردند زمانی که شمال بودیم و مادرجون زحمت درست کردنش را کشیده بودند. ادامه ی مطلب:       ...
16 خرداد 1393

تمرین شغل آینده

یکی از سرگرمی های جدید آقا کوچولومون اینروز ها این است که برود بالای تختش و رو تختی و پتویش را بیاندازد پایین و با کتاب هایی که امانتند در خانه ی ما، یک کار فرهنگی راه بیاندازد شرح ِ تصویری اش در ادامه ی مطلب:                     ...
16 خرداد 1393

...

سلام به همه ی دوستان گلم از خدای مهربووون به خاطر این روزها که از پی هم میان و عزیزترینی که به غایت شیرینی و زیبایی و ادبش به چشم میاد و از خود بی خودم کرده سپاسگزارم، خدای من وقتی به دلیل مسایل پوچ و بیهوده حرص می خورم و فکر و فکر و فکره که پشت هم تو ذهنم ردیف میشن لحظه ای لبخند شیرینش یا ماما ماما گفتن بی حد و حصرش چشم و گوشمو بنوازه اونوقته که عذاب وجدان میاد سراغم که ای بنده گنهکار، دُری گرانبها تو خونه داری و اینطور سر هیچ و پوچ عصبانی میشی و ناشکری میکنی... خدایا وجود امیرحسین برامووون خیلی...خیلی خیلی باارزشه بخصوص اینروزها که تقریبا طوطی وار کلماتو پشت سرمون تکرار می کنه و عجیب تو کارای خونه کمک می کنه (مثلا سفره میاره و میبره ...
10 خرداد 1393

دُر فشانی های بزرگ مرد کوچک خانه ی ما

امروز من و بابا با حضور عمو به کشف های تازه ای رسیدیم در چند پست قبل نوشتم که امیر به نون و بیسکوییتو اینجور خوراکی ها میگه "منو منو" کاشف بعمل اومد در بررسی های بعمل اومده که: خوراکی هایی که اسمشون رو بلد نیست مثل سیب زمینی سرخ شده و هندوانه و بیسکوییت و کاکائو و ویفر و دنت و ...میگه "مِنو مِنو" به نان اختصاصا میگه: "نومینو" به بستنی و ماست هردوشون میگه: "ما" تفکیک این دو هم به این صورته که با باز شدن در یخچال میپره جلو و میگه "ما" یعنی ماست و با باز شدن در فریزر میگه "ما" یعنی بستنی که البته علاقش فقط به روکش شکلاتی روی بستنی چوبیه داغ=داغ دو=دوغ سیب=سیب...
26 ارديبهشت 1393

بازی

یکی از کارهای مورد علاقه امیرحسین "آب بازی" هست که انواع مختلف داره 1)آب بخوره و بره یه گوشه ای و مابقی آب رو بریزه رو فرش و بلند بلند ذوق کنه 2)ازم آب بخواد بعدش بره مرکز فرش وایسه و دست بکنه تو لیوان و مثل یه باغبون مهربون، مسئولانه به گلهای قالی آب بده 3)لیوان های چای رو خالی کنه تو سینی ... یه نمونه از آب بازی پسرک که شامل انتقال آب با ملاقه از ظرق به لیوان هست رو ببینید این بازی هم بچه هارو چند دقیقه ای سرگرم میکنه هم برای تمرکز و برقراری تعادل مفیده امتحان کنید: عکسها:   ...
23 ارديبهشت 1393

کلمات و جملات تا 21 ماهگی

در چند پست قبل تعدادی از کلماتی که امیرحسین یاد گرفته ادا کنه رو نوشتم غیر اونها: شیر (از پایان 18 ماهگی) آب بده (اوایل فروردین=اواسط بیست ماهگی) دمپایی یا گاهی که تند میگه میشه دمپی (شبی که رفتیم خونه دایی مصطفی ازشون یاد گرفتی) چی=چایی از همه قشنگتر ادای جالب این کلمه هست مِنو مِنو فکر می کنین امیرحسین به چی میگه مِنو مِنو نون بیسکوییت و کاکائو و ... کیوی=کی بی یا تی بی نی نی = نی نی توپ = توپ دای جون = دایی جون جملاتی که چند روز اخیر یعنی پایان 21 ماهگی یاد گرفته : در با = درو باز کن در بَ = درو ببند یا در بستس ...
20 ارديبهشت 1393