دندان های آسیاب
چند ساعت پیش اولین دندان" آسیاب "امیرحسین رویت شد
تعداد دقیق دندان های در راه هنوز معلوم نیست، یعنی امیرحسین اجازه نمیدهد به احدی که ببیند و بشمارد ، تا دست به سمت دهانش میبریم فکر می کند بازی است و دستمان را گاز می گیرد
از هشتم محرم (سه پست پیش شرحش هست) پسرک اسهال شد همین و همین بدون هیچ علامت دیگری
هجده روز و هفته ی آخر این هجده روز هم، بی اشتهایی به آن اضافه شد( بقول بابا، امیرحسین در آن هفته دوباره شیرخوار شده بود) البته شیر و ماست و دنت که عضو جدانشدنی میان وعده ی این روز های پسرک است
دوبار مطب رفتیم و هیــــــــــچ دارویی تجویز نشد!!
مادربزرگ های امیرحسین نظرشان بود که بخاطر درآمدن دندان است و من هم.
درست سه هفته قبل در خلال تعویض لباس و گریه امیرحسین بخاطر یقه تنگش "لثه های بشدت متورم و سفیدش" را دیدم و مطمئن شدم اما وقتی از دکتر پرسیدم می تواند برای دندانش باشد با صراحت گفتند
"نـــــــه"
برای خودم هم مسئله شده بود و چند مقاله در این رابطه جستجو کردم و خواندم
بعضی پزشکان اعتقاد به این دارند که رویش دندان ها به سبب بلع بزاق دهان باعث اسهال می شود
خواستم ثبتش کنم یادم نرود
حالا چند روزی است که دوباره وضعیت به حال سابقش برگشته و پسر خوش اشتهای ما "به ""به " کنان به آشپزخانه میآید و روی پاهایش بلند می شود و اجاق گاز را تماشا می کند و و طلب غذای مامان پز می کند.
دلم از این می سوزد که در این مدت حتی یکبار هم نق نزد یکبار هم کلافه نبود و یکبار هم شکوه از درد دندانش پیشمان نکرد این پسرک همیشه خندان و صبور و شیرین زبان ما
(تازگی ها بابا یادش داده بگوید "بله" و چه شیرین وقتی صدایش می کنیم می گوید "بیه یا بیی" البته هربار بعد از یکی دوبار یادآوری کلمه را ادا می کند)
خدایا شکرت که این دوره سه هفته که خدا میداند بر من چه گذشت(چون نمیدانستم علت بروزش را و مجبور بمدارا بودم) گذشـــــــــت و چه خوب که خدا انسان را فراموشکار آفریده است.