این روزای امیرم
سلام مامانی،عمرم،نفسم
این روزا دوباره به شیطنت گذشتت برگشتی اما از نوعی دیگه
همش داری با خودت حرف میزنی و یسری کلمه میگی که بعضیش نامفهومه ...
علاوه بر ماما(البته فقط زمانی که بغل میخوای یا بچیزی نیاز داری)،بابا بندرتو د..د،دایی یا دیی هم میگی که همون دالـــــــــــی خودمونه و اده بمعنی بده.
بکمک تکیه گاه و با دیدن چیزای مورد علاقت از جمله کاغذ و خودکار و سجاده و ...قدم بر میداری
اینروزا غذاخوردنت خوب شده منتها دیگه تو بیداری کم شیر میخوری و فقط تو خواب،اصولا همیشه همینطوری،ی وقت شیرخوردنت عالیه غذا خوب نمیخوری یوقت هم بالعکس
سیستم خوابتم تو ماه رمضون یکم بهم ریخته یعنی گاهی ساعت 4 پامیشی میای سر سفره سحری!
اگه چیزی بخوای و دستت بهش نرسه وای از اون جیغای بنفش تحویلمون میدیو اگه زمانی که داری خرابکاری میکنی چیزی بهت بگیم و واکنش نشون بدیم بلند بلند میخندی و سریع و تند به کارت ادامه میدی
بر خلاف 11 ماهی که گذشت و اصلا نه تو اون مدت تب کرده بودی و نه اسهال...،تو این ماه دوبار اسهال شدی همزمان با رویش دندون چهارم و پنجمت که الحمدلله با کپسول یوموگی قضیه بخوبی و خوشی مرتفع شد
دوستای گلم،ادامه مطلب:
مرتب این شارژر بیچاره من تو دهان مبارک شماس
امیری در حال دیی کردن
امیر در خواب قیلوله(خواب موقع ظهر)
انگار گذاشتن مانع هم تاثیری نداره و ...
یک نگاه خرابکارانه(بنظرم امیرجون اینجا داره فک میکنه کجا رو خراب کنه)
دندون سوم و چهارم و پنجم گل پسر